نسیم سحر عاشقم کرد به بوی دلنشین تو...
کی خواهی بارید. کی قطره قطره تن دیوارها را خواهی شست...
کاش می دانستی که وقتی نیستی چطور باران قطره های سردش را همنوا با اشکهای گرمم زمزمه می کرد...
وقتی تو نیستی باران را نمی خواهم حتی اگر زلالترین و پاکترین گوهرهایش را نثارم کند. چطور اصالت باران را بی تو در درونم بتوانم درک کنم.
تو باید باشی تا چشمهای مهربانت را به هر سو بدوزی و رنگین کمان شادی را در میان گریه آسمان آشکار سازی.
تو باید باشی تا باران تمام وسعت خاک را سیراب کند و گرنه دور از تو هیچ سیلابی تشنگی های زمین را اقامه نخواهد کرد حضرت باران...
...برای تمام دوستان گلم بهترین ها رو آرزومندم...