گمان کنم که زمانش رسیده برگردی
به ساحت شب پر شکوه قدر ای سپیده برگردی
هزار بیت فرج نذر می کنم شاید
به دفتر غزلم ای سپیده برگردی
زمان آن نرسیده کرامتی بکنی؟
قدم به خانه گذاری . به دیده برگردی
مزار حضرت مهتاب را نشان بدهی
به شهر سبزترین آفریده برگردی
گمان کنم که زمانش ... گمان کنم که حال
که پلک شاعری من پریده برگردی
نگاه کن به خدا. که زندگی تنهاست
قبول کن که زمانش رسیده برگردی