معرفی وبلاگ
اول سلام که نام خداست. دوم خیلی خوش آمدید به وبلاگ کوچیک من سوم اگه براتون مهمه که من نظرتون رو در مورد هر پست بدونم تا بفهمم که مطالبش چقدر بدرد بخور بوده یا نبوده تو قسمت نظرات هر پست نظرتون رو که برام خیلی مهمه رو یادداشت کنید. *** کاش " آهسته بیایی " تا سکوت نازک قلبم جاودانه شود. ***
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 155143
تعداد نوشته ها : 118
تعداد نظرات : 285
Rss
طراح قالب
GraphistThem225

اي مُرغك خُرد ، ز آشيانه

پرواز كن و پريدن آموز

تا كي حركات كودكانه؟

در باغ و چمن چميدن آموز

رام تو نمي شود زمانه

رام از چه شدي ؟ رميدن آموز

منديش كه دام هست يا نه

بر مردم چشم ، ديدن آموز

شو روز به فكر آب و دانه

هنگام شب آرميدن آموز


دسته ها :
دوشنبه بیست و دوم 1 1390 10 صبح

حافظ گشوده ام و چه زيباست فال تو

حتما قشنگ ميشود امسال حال تو

با آن زبان فاخر و ايراني و اصيل :

فرخنده باد روز و شب و ماه و سال تو...

جمعه نوزدهم 1 1390 8 بعد از ظهر

بمان با من كه من بي تو صدايي خسته در بادم

در اين اندوه بي پايان . بمان تنها تو در يادم...

جمعه نوزدهم 1 1390 7 بعد از ظهر

با تمام وجود گناه كردم

با چه شوق و لذتي

اما او نه نعمتهايش را ذره اي از من دريغ كرد و نه آنها را فاش ساخت براي كسي

داشتم با خودم مي انديشيدم كه اگر روزي ساعتي و لحظه اي اطاعتش كنم چه خواهد كرد...

چهارشنبه یازدهم 12 1389 10 صبح

مهربانی تزئین لحظه هاست...

برای مهربانیت جوابی جز دوست داشتن ندارم ... امیدوارم بپذیری

شنبه سیم 11 1389 5 بعد از ظهر

من به دنبالش نبودم .حتی به فکرش .حتی لحظه ای تصورش را .او بود می دانستم که بود اما جدا از من و افکارم جدا از احساس و رفتارم .در اطرافییانم نشانهایش را دیده بودم اما باور نمی کردم . هیچ چیزی از آن در ذهنم نقش نبسته بود و نمی فهمیدمش .تا اینکه نمی دانم در کدامین لحظه از زمان و در چه مکانی من تصویر عاشقانه یک انسان شدم. کسی که حتی نمی دانستم کیست ؟ کجاست؟ تا تا... آن روز.همان روز که نگاه سنگینش بر چهره ام اوفتاد و در آن هنگام وقتی که هنوز متوجه ماجرا نشده بودم و بی هوا به چشمهایش نگاه کردم یک دنیا حرف و خوستن را دیدم .نمی دانستم آنها را به خودم ربط دهم یا چیز دیگری .اما احساسی در وجودم شعله کشید و انگار هیزم چند ساله دلم را آتش زد اما من اعتنا نکردم .حرارتش را نادیده انگاشتم و با افکارم آبی بر آن پاشیدم... اما این زمان دوباره و اینبار شدیدتر تکرار شد .طوری که مرا بسیار عصبی کرد و با حسی از بی تفاوتی از آن گذشتم در درونم غوغایی بود نمی دانستم چطور این حس را برای قلبم معنا کنم حسی که هیچ تجربه ای نسبت به آن نداشتم و همین مرا بیشتر عصبی می کرد...اصلا نمی توانستم با کسی مشکلم را در میان بگذارم چون حتی خودم هم از تفسیرش عاجز بودم

دسته ها :
چهارشنبه بیست و نهم 10 1389 11 صبح

when a pigeon begins to be friend with the rooks, it's plumes stay white but

it's heart got black.

وقتي كبوتري با كلاغها معاشرت كرد بالهاش همچنان سفيد مي ماند اما قلبش سياه خواهد شد.

شنبه بیست و پنجم 10 1389 11 صبح

آرمانخواهی آدمی مستلزم صبر بر رنج هاست پس برادر خوبم برای جانبازی در راه ارمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبور ترین انسانها باشی

سید شهیدان اهل قلم)

دسته ها : آهسته بیا
شنبه بیست و پنجم 10 1389 11 صبح

بين گودال كوچك آب و درياي بيكران تفاوتي نيست هر وقت زلال باشد آسمان را در خود دارد... ما هم هر قدر كوچيك و ناتوان باشيم اگه قلبمون رو زلال و شفاف كنيم ابديت در ما نقش مي بنده و از اون چيزي كه هستيم بارها و بارها بزرگتر مي شويم...

دسته ها : نوشته های دلم
شنبه بیست و پنجم 10 1389 10 صبح

الهی هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای مهلکی است

الهی هدایتم کن زیرا می دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است

الهی مگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است

خدایا محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت جنایت ظالمانه ایست

خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات بده تا حقایق وجودم را ببینم و جمالت را مشاهده کنم

خدایا به سوی تو می آیم از عالم وعالمیان می گریزم تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده

آمین

گوشه ای از مناجات شهید چمران

شنبه ششم 9 1389 10 صبح

سخنی از امیرالمومنین امام علی علیه السلام:

از حرام خداچشم بپوش تا خدا زشتی آن را بر تو نمایان کندو غافل نباش تا لحظه ای از تو غفلت نشود...

 

از صمیم قلبم عید پرشکوه غدیر رو به امام عصر تمام مسلمانان جهان مخصوصا شیعیان ان بزرگوار

و تمام علی دوستان عالم تبریک و تهنیت عرض می نمایم

درود حق بر علی و اولاد پاکش

دسته ها : مناسبت ها
يکشنبه سیم 8 1389 10 صبح
X